وبلاگ رسمی محمد ترکاشوند
زکات علم نشر آن است
درباره وبلاگ


سال جهاد اقتصادی گرامی باد
نويسندگان
پنج شنبه 19 آبان 1390برچسب:آرامش مادی, :: 14:18 :: نويسنده : محمد ترکاشوند

جهاد اقتصادي، عامل خودكفايي و استقلال

هرچند كه به نظر مي رسد، استقلال سياسي نقش تعيين كننده اي در استقلال جامعه و ملتي دارد، ولي نمي توان از نقش تعيين كننده استقلال اقتصادي در كنار استقلال فرهنگي و استقلال نظامي و مانند آن غافل ماند.
استقلال اقتصادي به سبب اين كه پاسخ گوي نيازهاي ابتدايي بشر است، همواره مورد توجه و تاكيد بوده است؛ زيرا انسان نخستين نيازي كه در زندگي مادي و دنيوي دارد، تغذيه شامل آب و خوراكي و مانند آن است. پس از فراهم آمدن اين مهم در انديشه امنيت و آرامش بر مي آيد و در مراحل بعدي به سراغ عشق و محبت يعني ديگران مي رود تا پاسخ گوي وي در اين حوزه از نيازها باشد. اين گونه است كه نقش اقتصاد در زندگي مادي و دنيوي بشر برجسته مي شود.
البته هر انساني براي خود فلسفه زندگي دارد و سبك زندگي را نيز براي خود تعريف مي كند. اين فلسفه زندگي، زماني شكل مي گيرد كه انسان، به نوعي كمال رسيده باشد. در اين زمان است كه نوعي تقدم براي چيزهاي ديگر قايل مي شود. اما بيشتر مردم همچنان دغدغه اقتصاد يعني آسايش و آرامش مادي دارند و اين اقتصاد جايگاه ارزشي و تقدمي خود را در فلسفه و سبك زندگي آنان از دست نمي دهد.
به هر حال، اقتصاد چه بخواهيم و چه نخواهيم نقش تعيين كننده و كليدي در هر دو بينش مادي گرا و معنويت گرا ايفا مي كند: زيرا جامعه انساني به گونه اي در دنيا شكل گرفته كه اقتصاد مايه قوام آن است. از اين رو هر جامعه اي براي دست يابي به استقلال و در اختيار گرفتن سرنوشت خود نيازمند استقلال اقتصادي است؛ زيرا در صورت فقدان استقلال اقتصادي نمي تواند در مسير اهدافي كه براي جامعه خود تعريف كرده گام بردارد و ناچار است تا در اصول ديگر فرهنگي و معنوي و سياسي تابع فشارهاي صاحبان ثروت و قدرت شود كه از ديگر جوامع بر آن جامعه وارد مي سازند.
نويسنده در اين نوشتار بر آن است تا نقش جهاد اقتصادي در خودكفايي و استقلال براساس آموزه هاي قرآني را تبيين نمايد. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.

تقابل جوامع مادي گرا و آخرت گرا

هر جامعه اي براي خود اهداف مشخصي تعيين كرده و روشهاي خاص را نيز براي تحقق آن در نظر گرفته است؛ هرچند كه همه جوامع دو هدف مشخص آسايش و آرامش را در دستور كار اصلي خود قرارداده و تحقق آن را از طريق جامعه و نهادهاي آن پي گيري مي كنند، ولي تفاوت هاي مشخصي در روشهاي آنها به سبب تفاوت هاي جغرافيايي، فرهنگي، ادراكي و مانند آن پديد مي آيد كه جامعه اي را از جامعه ديگر جدا مي سازد.
البته مي توان تفاوت هاي مشخصي را در دو هدف اصلي ميان جوامع مشاهده كرد. از اين رو جوامع را مي توان به جوامع ماديگرا و معنويت گرا، يا دنياگرا و آخرت گرا دسته بندي كرد. اين تفاوت بينشي و نگرشي چنان در دو هدف اصلي جوامع تاثير مي گذارد كه جوامع در همه ابعاد در دو طيف مقابل هم قرار مي گيرند؛ زيرا جوامع ماديگرا و دنياگرا، آسايش و آرامش را تنها در دنيا و امور مادي مي جويند و چيزي جز همين دنيا و ماديات براي آنان معنا و مفهوم و اصالتي نمي يابد.
در مقابل، جوامع معنويت گرا و آخرت گرا قرار مي گيرند كه زندگي دنيا و آسايش و آرامش را هرچند مطلوب مي دانند، ولي براي آن اصالتي قايل نمي شوند و بيشترين همت و توجه خويش را به آخرت معطوف مي دارند و لذا اهدافي چون آسايش و آرامش، تنها نقش ابزاري براي آخرت و آسايش و آرامش باقي و پايدار آن دارد.
اين دو بينش و نگرش متقابل، از نظر اسلام به حق و باطل تفسير شده است. از اين رو تقابل آن دو مي تواند دو جامعه را از نظرهاي گوناگون در برابر هم قرار دهد؛ زيرا اصالت بخشي به ماديات و دنيا و هدف قرارگرفتن آسايش و آرامش مادي و دنيوي، به اين معناست كه مي توان براي دست يابي به اين اهداف، همه چيز را قرباني كرد. اين گونه است كه حدود آزادي تنها در مرز تضييع حقوق ديگران پايان مي يابد و از آن جايي كه اين مرز بي پشتوانه و خاستگاه هاي استوار است، مي توان به سادگي آن را دور زد و يا ناديده گرفت. بدين ترتيب قوانين و اصول اخلاقي در جوامع ماديگرا و دنياگرا، قوانين در معرض خطر است و هر آن مي تواند از سوي اكثريت يا اقليتي پايمال شود؛ زيرا بنيادهاي اخلاقي آن متزلزل است و وقتي هدف، آسايش و آرامش مادي و دنيوي باشد، هر آن چه در برابر آن قرار گيرد، پايمال و نابود مي شود.
اين كه برخي از جوامع مادي و دنياگرا، قوانين را به سختي مراعات مي كنند، از آن روست كه براي حفظ كف بهره مندي ها لازم است تا قوانين را مراعات كنند وگرنه همين آسايش و آرامش مادي آنان باخطر مواجه مي شود. براين اساس، هرگاه احساس كنند كه دور زدن قانون و يا پايمال كردن آن، آسيبي به آسايش و آرامش مطلوب آنان وارد نمي سازد، به سادگي قوانين را ناديده مي گيرند. اين سياست به ويژه در برابر جوامع ديگر به سادگي و آساني انجام مي گيرد؛ زيرا نهايت جامعه گرايي در جوامع مادي گرا و دنيوي، حفظ جامعه خودي و محافظت بر آن است. اين مسئله را مي توان در بينش و نگرش سبك آمريكايي شناسايي كرد.
تقابل جوامع مادي گرا و معنوي گرا يا دنيا گرا و آخرت گرا، تقابل جدي است؛ زيرا جوامع مادي گرا، به نوعي از نظر ذاتي طغيان گرا و متجاوز به حقوق ديگران است و ظلم و ستم به ديگران را براي رسيدن به هدف آسايش و آرامش مادي و دنيوي توجيه مي كند.
از آن جايي كه جامعه اسلامي و ايماني، جامعه اي با اهداف معنوي و آخرت گراست، اگر بخواهد در مسير تعالي خود گام بردارد، نيازمند استقلال اقتصادي است تا بتواند در برابر فشارها و تعديات جوامع مادي گرا و دنياگرا تاب بياورد و مسير فرهنگي و معنوي خويش را چنان كه مي خواهد بپيمايد و از همه ظرفيت هاي دنيوي براي رسيدن به اهداف اخروي و معنوي بهره برد؛ چرا كه جوامع رقيب مادي، خواهان بهره مندي از ظرفيت ها و امكانات مادي جامعه ايماني است و اجازه نمي دهد تاجامعه ايماني در يك شرايط مناسب در مسير خود گام بردارد.
به سخن ديگر، همزيستي مسالمت آميز ميان دو نگرش حق و باطل يا نگرش دنيوي و اخروي، شدني نيست، چرا كه حتي اگر جامعه ايماني به سبب عدالت خواهي و عدالت گروي، به حقوق و امكانات مادي خود بسنده كند و چشم داشتي به امكانات مادي ديگر جوامع نداشته باشد، جامعه مادي گرا به طور طبيعي چون اصالت را به ماده و دنيا مي دهد و باوري به آخرت ندارد، خواهان دست يابي به همه امكانات مادي جهت آسايش و آرامش و ديگر اهداف مادي و دنيوي مي باشد و به اشكال گوناگون مي خواهد حقوق ديگر جوامع را تضييع كرده و بر آنان و امكاناتشان تسلط يابد. اين گونه است كه جوامع مادي گرا، جوامع سلطه جو و استكباري هستند و استقلال ديگر جوامع را تهديد مي كنند و باخطر جدي مواجه مي سازند.
به عبارت ديگر، سلطه جويي و استكبارورزي و ستم گرايي، جزو ذاتيات جوامع مادي و دنياگراست و ديگر جوامع نمي توانند در چنين شرايطي احساس امنيت از تهديدات و خطرات اين جوامع داشته باشند.

جهاد اقتصادي، جهاد خودكفايي و استقلال

جوامع بشري به سبب جهات گوناگون به يكديگر نيازمند هستند و نمي توان از رشد و توسعه اقتصادي و تمدني سخن گفت و در همان حال خواهان قطع كامل روابط اقتصادي، فرهنگي و سياسي شد.
مي دانيم كه ثروت هاي زمين در جغرافياي زمين پراكنده است و در هيچ منطقه اي از زمين همه امكانات اقتصادي به تمام و كمال وجود ندارد؛ هر چند كه در هر منطقه جغرافيايي، بيشترين امكانات ابتدايي وجود دارد و آسايش و آرامش نسبي فراهم است ولي آن چه ما از آن سخن مي گوييم تحقق امكاناتي براي تمدن سازي است. از اين رو لازم است تا همه امكانات زمين در همه مناطق جغرافيايي مورد استفاده قرار گيرد. اين بدان معناست كه نياز به ارتباط دست كم اقتصادي براي دسترسي به امكانات و ظرفيت هاي تمدني ضرورت مي يابد.
از سوي ديگر، همه چيز را همگان مي دانند و همگان هنوز از مادر نزاده اند. اين بدان معناست كه علم و دانش در همه انسانها وجود دارد و نياز است تا با ارتباط، اين دانش در دسترس قرار گيرد. ارتباطات فرهنگي كمك مي كند تا تجربيات و دانشهاي جوامع و امت هاي ديگر به يكديگر منتقل شود و شرايط مناسب براي زايش تمدني يا گسترش آن فراهم آيد.
بنابراين، هنگامي كه از جهاد اقتصادي سخن به ميان مي آيد، به معناي جهاد دسترسي به امكانات تمدني است تا جامعه از وابستگي اقتصادي برهد و در مسير تحقق اهداف آفرينشي چون رباني شدن قرار گيرد. خودكفايي به معناي توانمندي در تحقق اهداف اقتصادي و برآورد نيازهاي جامعه از طريق بهره گيري از تمام موجوديت و ظرفيت است. خودكفايي به اين معنا كمك مي كند تا جامعه، بسياري از نيازهاي خود را در داخل سرزميني و فكري و فرهنگي خود تامين نمايد و در كمترين سطح وابستگي به بيرون قرار گيرد. چنين حالتي به جامعه كمك مي كند تا بتواند بقيه نيازهاي تمدني خويش را به سبب غلبه اقتصادي و علمي و فرهنگي از ديگر جوامع تامين نمايد بي آن كه اين تامين از ديگر مناطق و جوامع، موجب وابستگي و عدم استقلال در اين عرصه يا عرصه هاي ديگر چون سياسي و نظامي و فرهنگي شود.

ضرورت قطع رابطه اقتصادي با دشمنان

خداوند در آيه 28 سوره توبه، نيازمندي هاي اقتصادي جامعه را عامل وابستگي اقتصادي و در نهايت وابستگي سياسي و فرهنگي مي شمارد و به مومنان و جامعه ايماني هشدار مي دهد تا با جهاد اقتصادي و تلاش، خود را از اين وابستگي نجات بخشند و اجازه ندهند تا دشمن با سوءاستفاده از نيازهاي اقتصادي و وابستگي اقتصادي، سرنوشت امت و جامعه ايماني را در اختيار گيرد و سياست هاي نظامي و فرهنگي و سياسي جامعه را تحت سلطه خود درآورد.
البته برخي گمان مي كنند كه قطع ارتباط اقتصادي با دشمنان جامعه اسلامي به معناي اختلال در نظام اقتصادي و فقدان رشد و شكوفايي آن و در نتيجه از دست رفتن اهداف كلان جامعه مي شود؛ در حالي كه خداوند در همين آيه به مسلمانان و جامعه ايماني وعده مي دهد كه اگر قطع ارتباط اقتصادي به قصد رسيدن به خودكفايي از طريق جهاد اقتصادي باشد، اين قطع به سبب اين كه الهي و في سبيل الله است، خداوند به طرق ديگري و با امدادهاي غيبي كمك مي كند تا اقتصاد جامعه از اختلال مصون بماند.
به هر حال، قطع روابط اقتصادي با دشمنان هر چند كه در كوتاه مدت شوك اقتصادي وارد مي كند ولي در بلندمدت موجب رهايي از وابستگي اقتصادي و در نتيجه سياسي و فرهنگي شده و استقلال جامعه را در ابعاد گوناگون تضمين مي كند. همچنين اين قطع كه همراه با جهاد اقتصادي است، فرصت شكوفايي تمدني را به جامعه مي بخشد و جامعه به ظرفيتهاي كلان اسمايي سرشته در ذات خويش پي مي برد و مي تواند از مقام متاله (رباني) شدن، همانند خداوند عمل كند و شگفتي ها بيافريند و در علم و دانش چنان شود كه از همه ظرفيت جامعه خود به بهترين شكل استفاده كند و با تغييرات مناسب در خلقت، همانند خداوند از كمترين و ساده ترين مواد، پيچيده ترين مواد مورد نياز را بسازد؛ زيرا عناصري كه همه اين هستي را شكل بخشيده، عناصر محدودي است و علم به عناصر و چگونگي ساخت و ساز موجودات مي تواند جامعه ايماني را در وضعيتي قرار دهد كه همه نيازهاي خود را در همان بخش جغرافيايي تامين كند. البته رسيدن به اين مقام نيازمند دست يابي به جامعه ايماني مطلوب و انسان هاي كاملي است كه همه اسماي الهي را در خود فعليت بخشيده يا دست كم در بخش اعظم آن موفقيت داشته اند. اين همان عنايت فضلي خداوند به جامعه ايماني است كه در آيه 28 سوره توبه پس از قطع روابط ناسالم اقتصادي ميان جامعه ايماني و جامعه دشمن اتفاق مي افتد و جامعه ايماني را به كمال مي رساند.
خداوند در اين آيه به مومنان و جامعه ايماني هشدار مي دهد كه نگران قطع رابطه اقتصادي با دشمنان متجاوز و معاند و كافر نباشند؛ زيرا اين قطع رابطه نه تنها موجب اختلال در حوزه اقتصادي نمي شود، بلكه زمينه و فرصتي مناسب براي جامعه فراهم مي آورد تا ضمن شناخت ظرفيت هاي وجودي خود، از فضل الهي بهره مند شود و گام هاي بلندي را در راه تمدن سازي بردارد و خودكفايي را در همه عرصه ها تجربه كند و چيزهايي را بسازد كه به نظر غيرقابل دسترس و امكان و امكانات بشري است؛ چرا كه خداوند از فضل خودش جامعه ايماني را به علم الهي بهره مند مي كند و فلسفه و حكمت بهره مندي در مسير اهداف آفرينش را در اين جامعه شكوفا مي كند.(توبه، آيه 28)
به هر حال آن چه از آيات و روايات در اين زمينه برمي آيد، دست يابي به خودكفايي اقتصادي از طرق گوناگون چون قطع رابطه ظالمانه با دشمنان اسلام، اين امكان را به جامعه ايماني مي بخشد تا بتواند در مسير شكوفايي تمدني گام بردارد و از امدادهاي الهي برخوردار شود و خداوند استعدادهاي آنان را شكوفا كرده و به آنان فرصت بهره مندي تمام و كمال از همه آن چه در زمين جغرافيايي و منابع انساني وجود دارد، بدهد.
قطع روابط ظالمانه با مستكبران و ظالمان كافر و دشمن، نوعي تقواي الهي است كه فرصت مضاعفي به جامعه ايماني مي بخشد؛ زيرا خداوند در آيه 96 سوره اعراف و 2 و 3 سوره طلاق، رعايت تقواي الهي را از عوامل دست يابي جوامع به توسعه اقتصادي و شكوفايي تمدني برشمرده است. بي گمان، قطع رابطه اقتصادي با دشمن دين و خدا و بشريت، از مهمترين مصاديق تقواي الهي است.
خداوند در آيات اخير به صراحت بيان مي كند كه تقواي الهي موجب مي شود تا خداوند از طرقي كه بيرون از حساب و كتاب است، به آن جامعه عنايت نمايد و از فضل خاص خويش به آن ببخشد.
اين بدان معناست كه خداوند فرصت هاي ديگري براي آن جامعه تقوا پيشه فراهم مي آورد كه در عقل و حساب انساني نمي گنجد. اين همان چيزي است كه از آن به امدادهاي غيبي خداوند براي جوامع ايماني ياد شده است.
به سخن ديگر، استقامت در دين و پايداري بر مسايل فرهنگي و معنوي و اخروي از سوي جامعه ايماني، طريق خاصي را براي انسان مي گشايد كه در چارچوب معيارهاي مادي و دنيائي نمي گنجد. (جن، آيه 16 ) چنان كه استغفار و مانند آن خود راهي براي توسعه و رشد اقتصادي است كه به ظاهر برخلاف هر اصل عقلاني و عقلايي است ولي خداوند در آياتي از جمله آيه 3 و 53 سوره هود، و 10 تا 12 سوره نوح، مساله استغفار را يكي از عوامل تاثيرگذار در رشد و شكوفايي اقتصادي و فراهم آوري عوامل مادي توسعه برمي شمارد و برآن تاكيد مي ورزد.
به هر حال، جهاد اقتصادي در چارچوب معنويت و دين و آخرت گرايي و در سايه سار عواملي چون عدالت، تقوا و استغفار مي تواند شرايط جديد و شگفت آوري براي جامعه فراهم آورد كه خودكفايي واقعي را تحقق بخشد و جامعه را به استقلال همه جانبه برساند.



جهاد اقتصادي در سايه تبديل علم به فن آوري

جهاد اقتصادي به معناي فراهم آوري تمامي ظرفيت ها و توانمندي هاي جامعه بشري براي حركت هاي كمالي انسان و جامعه، يك مأموريت و مسئوليت همگاني است. تأكيد بر جهادي بودن در اين حركت اقتصادي به اين معناست كه اقتصاد به عنوان يكي از محورهاي انسان سازي مي بايست مورد توجه ويژه باشد و خدايي شدن انسان در دنيا ارتباط تنگاتنگي با مسئله اقتصاد دارد؛ زيرا اقتصاد به معناي بهره مندي از ثروت و امكانات مادي دنيا براي رشد و كمال يابي است؛ از اين رو جهاد اقتصادي تنها به معناي فراهم آوري سرمايه و ثروت و بهره مندي صرف از آن نيست، بلكه به معناي بهره مندي از ثروت در راستاي فلسفه و اهداف آفرينش است.
دست يابي به ثروت از طريق جهاد اقتصادي لوازمي را مي طلبد كه از آن جمله مي بايست به كليدي ترين و اساسي ترين آنها يعني علم اشاره كرد؛ زيرا علم به معناي شناخت حقايق هستي، معنايي جز توانايي تصرف و تسلط بر آن چيزها و حقايق ندارد. اين توانايي تصرف، زماني كه به فعليت مي رسد، مي تواند ثروت و امكانات بشر را افزايش دهد و دسترسي وي را به كمالات آسان نمايد. پيش شرط تبديل علم به ثروت، تبديل علم به فن آوري است. از اين رو حضرت آيت الله خامنه اي (مدظله العالي) گذر از توليد علم به ثروت را از طريق تبديل علم به فن آوري مورد تأكيد قرار مي دهد؛ چرا كه علم و دانايي زماني به توانايي واقعي و ثروت و امكان بيشتر و بهتر تبديل مي شود كه به شكل فن آوري، ظهور و بروز كند.
به عنوان نمونه شناخت آدمي نسبت به سلول هاي بنيادي يا ژانوم انساني يا هسته هاي اتم، زماني براي انسان مفيد و سازنده خواهد بود كه از طريق فن آوري، تغييرات مناسب در آن ايجاد شود و ثروت انساني را براي تغييرات مناسب در راستاي كمالي افزايش دهد. شناخت كاركردهاي سلول ها يا هسته هاي اتم به انسان اين امكان را مي بخشد تا توانايي تغييرات مناسب و مطلوب را داشته باشد و با فن آوري و تجاري سازي، آن را در خدمت بشريت درآورد. اينجاست كه انسان خدايي شده، نيازهاي خود و ديگران را از طريق فن آوري برآورده مي سازد. تغييراتي كه انسان در خلق و مخلوقات از طريق دانايي و توليد علم و تبديل آن به فن آوري و تجاري سازي ايجاد مي كند، تغييراتي است كه در مقام مظهريت ربوبيت و خلافت الهي به او واگذار شده است؛ البته گاه برخي ها تحت ولايت شيطان، تغييرات نامناسب را پي مي گيرند كه به فساد و تباهي موجودات زميني مي انجامد. (روم، آيه41 و نيز نساء، آيه 119 فليغيرن خلق الله)

ارتباط ميان فن آوري و ثروت

بنابراين اگر گفته مي شود كه دانايي، توانايي است؛ از آن روست كه انسان در سايه دانايي نسبت به خود و چيزهاي ديگر، قدرت تصرف و تسلط تغيير را مي يابد و مي تواند هر چيزي را هر طور كه بخواهد در خدمت گيرد. تصرف و تغيير در چيزها همان چيزي است كه ما از آن به فن آوري ياد مي كنيم؛ زيرا فن آوري، به معناي هنر تغيير مطلوب است كه مناسب شرايط كمال آن چيز است. هر چيزي كه به كمال برسد به طور طبيعي از زيبايي نيز برخوردار مي باشد. از اين جهت فن آوري هايي كه به كمال مي رسند از جنبه زيباشناختي نيز مورد توجه قرار مي گيرند.
هم چنين دانايي زماني ارزش افزوده مي يابد كه بتواند به انسان توانايي بخشد و از علم بودن به فن تصرف وتسلط يعني فن آوري تبديل شود. اين تبديل كه گاه از آن به تجاري سازي علم ياد مي شود؛ مي بايست به عنوان هدف مورد توجه هر فرد و جامعه قرار گيرد. تجاري سازي علم به بشر اين امكان را مي بخشد تا از علم به عنوان ثروت بهره مند شود و دانايي و اطلاعات وي در حكم سرمايه و ثروتي درآيد كه نيازهاي كمالي او را تامين مي كند.
براين اساس، فن آوري به معناي توليد ثروت از طريق توليد علم مي بايست در برنامه هاي انساني قرار گيرد؛زيرا با توليد ثروت، انسان و جامعه بشري اين امكان را مي يابد تا مسير كمالي را بپيمايد و به كمال شايسته و بايسته خويش برسد. اين جاست كه ارتباط تنگاتنگ علم و فن آوري از سويي با ثروت و كمال از سوي ديگر شناخته مي شود.

نقش تبديل علم در توليد قدرت و ثروت

با آنچه بيان شد به راستي روشن مي شود كه نقش علم به عنوان مقدمه در توليد قدرت و ثروت و اقتصاد تا چه اندازه اساسي و مهم است. بنابراين، علم اقتصاد تنها مديريت توزيع ثروت نيست، بلكه مديريت تبديل علم به فن آوري و در نهايت قدرت و ثروت مي باشد.
به سخن ديگر، اگر بخواهيم اقتصاد سالم و سازنده اي داشته باشيم، نيازمند توليد علمي هستيم تا در يك فرآيندي آن را به فن آوري تبديل كرده و در راستاي اهداف كمالي انسان و جامعه از آن بهره گيريم. نهضت نرم افزاري به معناي نهضتي براي شناخت بهتر و درست تر از حقايق هستي و تسلط بر آن براي تغيير و تصرفات مطلوب مي باشد. اين نهضت، زماني به كارآيي و كاربردي بودن نزديك مي شود كه توليد علم تبديل به آن آوري شود؛ زيرا زماني كه علم از حالت دانايي به هنر و فن آوري تبديل شود قابليت بهره برداري دارد و معنا و مفهوم قابليت بهره برداري همان ثروت است. بر اين اساس تجاري سازي توليد علم به معناي تبديل علم و دانايي به توانايي از طريق فن آوري و در نتيجه تبديل به ثروت است. در آموزه هاي قرآني بارها بر توليد علم به اين معنا و تبديل آن به فن آوري و ثروت تاكيد شده است. بسياري از آيات قرآني ناظر به هستي شناختي و شناخت آفاقي و انفسي است. خداوند بارها به اشكال گوناگون از انسان خواسته تا در موجودات جهان و پديده هاي آن از جمله باران و باد و آب دقت و تأمل و تدبر كنند. خداوند در آياتي از جمله آيه 17 سوره غاشيه مي فرمايد: آيا نظر دقت در خلقت و آفرينش شتر نمي كنند؟ اين دقت در موجودات و پديده هاي هستي به انسان كمك مي كند كه خدا را بشناسدو خود را در مقام متاله (خدايي) بودن، به درستي ارزيابي و قدرت خويش را درك كرده و از آن براي دست يابي به كمال بهره گيري نمايد.
آگاهي و دانايي نسبت به هر موجود و پديده اي به انسان امكان اين را مي بخشد تا به آفرينش مثل و مانند آن اقدام كند و با تغييرات مناسب در كاركردهاي هر موجودي، آن را به خدمت گيرد. اين خدمت گرفتن موجودات همان ثروت واقعي بشر است كه خداوند از آن به سجده و تسخير موجودات هستي نسبت به انسان ياد كرده است.
خداوند در آياتي از تسخير همه موجودات براي انسان سخن به ميان آورده است. به اين معنا كه انسان قدرت تصرف و تسخير همه موجودات را دارا مي باشد تا آن را به عنوان ثروت و قدرت به كارگيرد و در كمال يابي خود و كمال رساني به ديگران از آن تسخير، بهره مند شود. از جمله مي فرمايد: آيا نمي نگري كه خداوند هرآنچه در زمين است مسخر انسان گردانيد. يا مي فرمايد: «آيا نمي نگريد كه خداوند همه آنچه در آسمان و زمين است تحت تسخير شما قرار داد. (لقمان، آيه 20)
اين قدرت تسخيري كه ازسوي خداوند در انسان قرار داده شده از طريق تعليم اسمائي است كه انسان از راه توليد علم به آن دست مي يابد، به شرط آنكه اين علم و دانايي خويش را به فن آوري تبديل كند و آن را همانند قدرت و ثروتي در اختيار گيرد.
از آنجايي كه تنها اين ثروت، يك ثروت و قدرت پايدار است، بر دستيابي به توليد علم و تبديل آن به فن آوري در جهاد اقتصادي تأكيد شده است؛ زيرا هر ثروت ديگري، كه بر پايه توليد علم و تبديل به فن آوري نباشد، نمي تواند تمدن ساز باشد و جامعه را به استقلال كامل اقتصادي برساند. در حقيقت تبديل علم به فن آوري ثروت واقعي بشمار مي رود. شايد شما ديده باشيد كه برخي از كشورها تنها صادركننده علم و فن آوري هستند. اين دسته از كشورها با توليد علم و تبديل آن به فن آوري، با حجم اندك از نظر مادي، حجم عظيمي از ثروت را در اختيار دارند؛ زيرا همه كشورها و جوامع ديگر بشري نيازمند توليدات علم و فن آوري آنان هستند. بنابراين، قدرت حقيقي و ثروت واقعي را مي توان در توليد علم و تبديل آن به فن آوري يعني تجاري سازي و ثروت سازي جست وجو كرد. جهاد اقتصادي زماني معناي واقعي مي گيرد كه جامعه اسلامي در اين مسير گام بردارد و توليد علم را به قصد تبديل آن به فن آوري تجربه كند. دانايي نسبت به سلول هاي بنيادي مي بايست به توانايي براي توليد اعضا و مانند آن منجر شود تا به عنوان يك ثروت واقعي خودنمايي كند و اقتدار و عزت و شوكت و كرامت جامعه ايماني را سبب شود.
اينكه جامعه بخواهد به ارزشي بودن علم بسنده كند و علم را براي علم بودن ارزش دهد، دچار نوعي خمود و ركود و دور باطل مي شود. براي رهايي از اين دور باطل مي بايست توجه به علم و دانايي و توليد علم، به عنوان يك گام براي تبديل آن به فن آوري تلقي شود تا به عنوان قدرت و ثروت، جامعه را در مسير كمالي خود ياري رساند. انسان اگر بخواهد متأله (خدايي و رباني) شود، مي بايست افزون بر مقام ذات و صفات، درمقام فعل درآيد و با تبديل علم به فن آوري، آن را از اسماي ذاتي به اسماي فعلي تبديل كند. آنچه در همه هستي به چشم مي آيد همه آثار فعل خداوند هستند كه بيانگر اسماي ذات اويند. همين فرآيند مي بايست در انسان و جامعه انساني طي شود و علم ذاتي تبديل به علم فعلي شود كه همان فن آوري است.
دراين صورت است كه انسان از مقام متأله بودن به مقام مظهريت ربوبيت مي رسد و جامعه انساني معناي واقعي خلافت الهي را درك مي كند. به سخن ديگر، هر عمل مادي و دنيوي زماني مي تواند عمل عبادي و معنوي و اخروي محسوب شود كه از مقام ايمان به مقام عمل درآيد. بنابراين، ايمان علمي به تبديل آن به فن آوري و عمل كاربردي است. اين گونه است كه انسان خدايي بودن و خليفه الله بودن و رباني و پروردگاري شدن را تجربه مي كند و به ثروت واقعي خود دست مي يابد.


تغيير نگاه ما به اقتصاد و معنويت لازمه تحقق جهاد اقتصادي است

گفتاري از حجت الاسلام پناهيان درباره زمينه‌هاي فرهنگي جهاد اقتصادي
خبرگزاري فارس: شايد بسياري افراد، تصور كنند كه ميان دو كلمه "جهاد " و "اقتصاد " نوعي تضاد وجود دارد. چرا كه معمولاً در اذهان عموم مردم، كلمه "جهاد " يك بار معنوي ويژه و يك جنبه ارزشي خاص دارد، ولي "اقتصاد " بيشتر با امور مادي و معيشت مردم در ارتباط است. در حالي‌كه اين دو مفهوم در آموزه‌هاي ديني ما به يكديگر نزديك و كاملاً قابل جمع هستند.

* فرق فعاليت جهادي و غير جهادي


اساساً اگر انسان در انجام كاري، از تمام ظرفيت‌هاي خود، استفاده كند، در واقع يك فعاليت مجاهدانه انجام داده است.
" البته منظور از مجاهدت، اين نيست كه بيش از ظرفيت خودمان كار كنيم، بلكه بايد "به اندازه تمام ظرفيت خود " تلاش كنيم و آن بخشي از توانايي‌ها و استعدادهاي خودمان را كه تاكنون به‌كار نبسته‌ايم، به‌كار بگيريم و در اين فعاليت پرشتاب و پرانرژي، خودخواهي‌هاي خودمان را به عنوان هدف يا مانع قرار ندهيم.
" در مورد فعاليت‌‌هاي اقتصادي، برخلاف نگرش معمول كه نوعاً از ديدگاه "منفعت طلبي شخصي " صورت مي‌گيرد، اگر يك "فعاليت اقتصادي غير خودخواهانه " و يا فراتر از آن، يك "فعاليت ايثارگرانه " صورت گيرد در آن صورت لفظ "جهاد " در مورد آن فعاليت اقتصادي، صدق خواهد كرد.

* ايجاد ارزش افزوده در هر فعاليتي اهميت دارد


" وقتي سخن از اقتصاد به ميان مي‌آيد، منظور اينست كه در انجام هر فعالتي، نوعي "ارزش افزوده " توليد شود. اساساً فلسفه وجودي انسان، ايجاد ارزش افزوده است و ما مي‌توانيم از اقتصاد، حتي براي زندگي معنوي خودمان نيز درس‌ بگيريم.
" مثلاً يك معلم چگونه مي‌تواند مجاهده اقتصادي انجام دهد؟ وقتي يك معلم با به‌كارگيري استعداد و خلاقيت‌ خود و با شيوه‌هاي آموزشي مناسب، بهره‌وري دانش‌آموزان را از تحصيل، بالا ببرد به نحوي كه آنها در مدت زمان كمتري، درس را بياموزند و يا اينكه مطالب را طوري آموزش دهد كه آنها ديگر به آموزشكده‌ها و كلاس‌هاي كمكي كه مستلزم صرف وقت و هزينه بيشتراست نياز نداشته باشند، در آن صورت آن معلم در جهاد اقتصادي مشاركت كرده است.
" اگر يك مدير مدرسه، فعاليت مجاهدانه داشته باشد، ممكن است بتواند كارهاي معمول خود را در چند ساعت انجام دهد، در اين صورت مابقي وقت خود را مي‌تواند براي افزايش بهره‌وري صرف نمايد.

* نبايد از منظر "رفع تكليف " به كار نگاه كرد


" همان‌طور كه مقام معظم رهبري اشاره فرمودند؛ نبايد با ديدگاه "رفع تكليف " كار كنيم. اگر هر فردي در هر جايگاه و شغلي كه قرار دارد، به اين نكته توجه داشته باشد و از سرِ "رفع تكليف "، كار نكند در آن صورت مي‌تواند فعاليت مجاهدانه داشته باشد. اساساً زندگي غير مجاهدانه يك زندگي خشك، بي‌روح و پوسيده خواهد بود و بايد از آن فاصله گرفت.
" همانطور كه يك كارمند اداري، نبايد براي "رفع تكليف " كار كند، يك كاسب هم نبايد با اين ديدگاه پول در بياورد. يعني اين‌طور نباشد كه يك كاسب، فقط براي رفع نياز مالي خود كار كند. بر اساس توصيه‌هاي ديني ما، حتي اگر شخصي نياز مالي هم نداشته باشد، بايد به فعاليت اقتصادي بپردازد.
" نقل شده است كه يكي از دوستان امام صادق (ع) كسب و كارش را رها كرده بود. حضرت پس از اطلاع از موضوع، از او پرسيدند: از كار اقتصادي ناتوان شده‌اي يا زهد پيشه كرده‌اي؟ او در پاسخ گفت: من تا پايان عمر از لحاظ مالي تأمين هستم و ديگر ضرورتي به كسب و كار احساس نمي‌كنم. حضرت فرمودند: "اگر كار اقتصادي را كنار بگذاري، بخشي از عقلت از بين خواهد رفت. " (عَنْ مُعَاذٍ بَيَّاعِ الْأَكْسِيَةِ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّه ع: يَا مُعَاذُ أَضَعُفْتَ عَنِ التِّجَارَةِ أَوْ زَهدْتَ فِيها؟ قُلْتُ: مَا ضَعُفْتُ عَنْها وَ مَا زَهدْتُ فِيها. قَالَ: فَمَا لَكَ؟ قُلْتُ: كُنَّا نَنْتَظِرُ أَمْراً ـ وَ ذَلِكَ حِينَ قُتِلَ الْوَلِيدُ ـ وَ عِنْدِي مَالٌ كَثِيرٌ وَ هوَ فِي يَدِي وَ لَيْسَ لِأَحَدٍ عَلَيَّ شَيْ‏ءٌ وَ لَا أَرَانِي آكُلُه حَتَّى أَمُوتَ. فَقَالَ ع: تَتْرُكُها؟! فَإِنَّ تَرْكَها مَذْهبَةٌ لِلْعَقْلِ./كافي:5/148/حديث6) (تَرْكُ التِّجَارَةِ يَنْقُصُ الْعَقْلَ/ كافي:5/148/ح1)

* لزوم تغيير نگاه ما به رابطه اقتصاد و معنويت


" شايد بسياري افراد، تصور كنند كه ميان دو كلمه "جهاد " و "اقتصاد " نوعي تضاد وجود دارد. چرا كه معمولاً در اذهان عموم مردم، كلمه "جهاد " يك بار معنوي ويژه و يك جنبه ارزشي خاص دارد، ولي "اقتصاد " بيشتر با امور مادي و معيشت مردم در ارتباط است. در حالي‌كه اين دو مفهوم در آموزه‌هاي ديني ما به يكديگر نزديك و كاملاً قابل جمع هستند.
" اصولاً نگاه جامعه ما به اقتصاد، نگاه درستي نيست. در حال حاضر، موضوعاتي مانند "توليد " و "مولد بودن " در فرهنگ جامعه ما ارزش چنداني ندارد و اين ديدگاه بايد تغيير كند. مي‌توان گفت جامعه ما در اين راستا به يك "تغيير فرهنگي " نياز دارد. نگرش ما به اقتصاد نبايد منفعت طلبانه و سودجويانه باشد و حتي ديدگاه ما به اقتصاد بايد فراتر از بحث "نفع جامعه " باشد.
" از يك ديدگاه مي‌توان گفت؛ "وزارت اقتصاد و دارايي بايد اسلامي‌ترين وزارتخانه باشد. " چون ما انسان‌ها كه اساساً براي عبوديت آفريده شده ايم، بيشترين وقت را براي معيشت و فعاليت اقتصادي صرف مي‌كنيم، لذا در اين "ظرفِ فعاليت اقتصادي " بايد به بندگي بپردازيم. در واقع پروردگار عالم، اقتصاد را به گونه‌اي طراحي كرده است كه ظرفي باشد براي بندگي و تقرب انسان‌ها به خداوند.
" فعاليت اقتصادي "پُر " و هنرمندانه، مي‌تواند ما را به پروردگار، نزديك كند. به اين مفهوم كه انسان هر كاري انجام مي‌دهد، كار او آنقدر هنرمندانه و كامل باشد كه قابليت عرضه در بازار را داشته باشد و خريده شود، هر چند آن كار به‌خاطر نفع مالي انجام نشده باشد.

* نقش مهم آموزش و پرورش در رواج فرهنگ جهاد اقتصادي


" ايشان در پاسخ به اين سؤال كه "چگونه فرزندانمان را تربيت كنيم كه در كار اقتصادي جديت داشته باشند؟ " گفت: در حال حاضر نظام آموزشي ما براي اين منظور مناسب نيست و براي اينكه فرهنگ جهاد اقتصادي در جامعه ما رواج پيدا كند و فرزندان ما اهل فعاليت اقتصادي بشوند، مي‌توان گفت به يك آموزش و پرورش ديگري نياز داريم. در واقع اين نقيصه بزرگ در آموزش و پرورش ما بايد برطرف شود.
" امروزه در نقاط مختلف دنيا، در مقاطع تحصيلي گوناگون، اصول فعاليت اقتصادي را به دانش آموزان تعليم مي‌دهند. اين كار به شيوه‌هاي جديد از جمله به‌صورت بازي و يا سرفصل‌هاي درسي طبق اهداف رفتاري خاص اقتصادي، به محصلين، آموزش داده مي‌شود. به اين ترتيب، با برنامه‌هاي مختلف آموزشي، كودكان خود را از لحاظ اقتصادي توانمند بار مي‌آورند.
" البته اين مسأله محدود به آموزش و پرورش نمي‌شود بلكه والدين نيز مي‌توانند در رفتارهاي خود با فرزندانشان، به‌گونه‌اي عمل نمايند كه فرزندانشان اهل توليد و بهره‌وري، بار بيايند و در كسب ارزش افزوده، توانمند شوند.

ارزش بالاي سخت كوشي و رحمت ويژه پروردگار


در اسلام علاوه بر كسب روزي حلال، به پُركاري و تلاش سرسختانه اقتصادي نيز توصيه شده است. روزي امام صادق(ع) به شدت مشغول فعاليت كشاورزي بودند و سخت عرق مي‌ريختند. از اين بابت فردي به حضرت اشكال گرفت. ايشان فرمودند: سخت كوشي انسان، او را شامل يك رحمت ويژه از سوي پروردگار خواهد كرد كه من نيز به اين نگاه ويژه و اين رحمت خداوند نيازمند هستم. (رَأَيْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّه ع وَ بِيَدِه مِسْحَاةٌ وَ عَلَيْه إِزَارٌ غَلِيظٌ يَعْمَلُ فِي حَائِطٍ لَه وَ الْعَرَقُ يَتَصَابُّ عَنْ ظَهرِه فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَعْطِنِي أَكْفِكَ فَقَالَ لِي إِنِّي أُحِبُّ أَنْ يَتَأَذَّى الرَّجُلُ بِحَرِّ الشَّمْسِ فِي طَلَبِ الْمَعِيشَةِ/كافي/5/76) عن الفضلِ بنِ أبي قُرَّةَ: دَخَلنا على أبي عبدِ اللّه عليه السلام و هو يَعمَلُ في حائطٍ لَه فقُلنا: جَعَلَنا اللّه فداكَ، دَعنا نَعمَلْ لكَ أو تَعمَلْه الغِلمانُ، قالَ: لا، دَعُونِي فإنّي أشتَهي أن يَرانِيَ اللّه عزّوجلّ أعمَلُ بِيَدِي، و أطلُبُ الحَلالَ في أذى نَفْسِي(من لا يحضره الفقيه : 3/163/ 3595) رسول خدا(ص): إنَّ اللّه تعالى يُحِبُّ أن يَرى عَبدَه تَعِبا في طَلَبِ الحَلالِ(كنزالعمال/9200|ميزان الحكمه/7409)
" اگر كسي طوري كار كند كه خسته نشود يا اصطلاحاً به او سخت نگذرد، اين رحمت ويژه الهي شامل حال او نخواهد شد. در روايات ما كسي كه براي كسب درآمد به سختي تلاش مي‌كند، در كنار مجاهد في سبيل الله قرار داده شده است.
" به طور كلي هرگاه ما توانستيم، ارزش افزوده‌اي توليد كنيم، بايد بدانيم كه خداوند به‌خاطر اين كار، ما را به ديده رحمت مي‌نگرد.

سه شنبه 10 آذر 1390برچسب:, :: 10:20 :: نويسنده : محمد ترکاشوند

آرایش جهادی اقتصاد كشور

نويسنده: دکتر عادل پیغامی

نگاهی به مفهوم جهاد اقتصادی

در باب مفهوم و نسبت دو كلمه جهاد و اقتصاد در عبارت «جهاد اقتصادی» كه نام سال 90 شمسی لقب گرفته است، شش نكته حائز اهمیت است:

نكته‌ی اول این‌كه مفهوم جهاد اقتصادی و خصوصاً كلمه‌ی جهاد یك تعبیر استعاره‌گونه و دارای معانی و دلالت‌های خاصی است. كلمه‌ی جهاد معمولاً به نوعی تلاش مقدس اطلاق می‌شود و یكی از كلماتی است كه در گفتمان دینی ما معنا پیدا می‌كند و همیشه صبغه‌ی تقدس را در درون خودش دارد. نكته‌ی اول این‌جاست كه به زعم بنده، رهبر انقلاب ابعاد دنیوی را با ابعاد مقدس اسلامی درهم آمیخته و همگون می‌بینند. برای همین هم كار كردن برای مسائل اقتصادی، پیشرفت و آبادانی و عمران كشور را با مسئله‌ی مقدسی به اسم جهاد تلفیق می‌كنند.

دشمن وقتی در عرصه‌های امنیتی، سیاسی و حتی به نحوی فرهنگی در ایران شكست خورد، تنها برگ برنده‌ای كه در این هفت‌، هشت سال اخیر در دستانش باقی مانده است، ناكارامدی اقتصادی است.

این یكی از پیام‌های بزرگ انقلاب اسلامی ایران است كه مسائل معنوی و مادی و یا به عبارت دیگر حسنه‌ی دنیا و حسنه‌ی آخرت چگونه می‌توانند با یكدیگر هم‌راستا شوند. اگر مسئولان از ظرفیت‌های معنوی، انسانی و فرهنگی كشور به درستی استفاده كنند، ما از كلمه‌ی جهاد می‌توانیم بركات زیادی را نصیب این مرز و بوم كنیم. كما این‌كه در طول تاریخ معاصرمان هم می‌بینیم كه حضرت امام(ره) در مورد سازندگی از این استعاره استفاده می‌كنند و جهاد را وارد صحنه‌های سازندگی می‌كنند و این تعابیر استعاره‌گونه به نوعی مسبوق به سابقه از سوی حضرت امام(ره) نیز می‌باشد.

نكته‌ی دوم این است كه در گفتمان دینی ما كلمه‌ی جهاد در كنار كلماتی مانند هجرت، ایمان، عبادت و... پازل گفتمانی دین را تكمیل می‌كند. در برخی موارد، مفاهیم دینی به ما اشاره می‌كنند كه باید مانع را دور بزنید، مثل كلمه‌ی هجرت. ولی كلمه‌ی جهاد همیشه برخورد با مانع و رفع مانع را مورد توجه دارد. این در معنای جهاد حالت تأكید و تصریح دارد.

در همین راستا یكی از استراتژی‌هایی كه در سال پیش رو یعنی سال 90 باید سر لوحه‌مان باشد این است كه باید جهاد عظیمی در شناسایی موانع اقتصادی كشور صورت دهیم. موارد و موانعی كه دست و پا گیر است. معمولاً در نگاه نهادی برخی از مقررات، آیین‌نامه‌ها یا تركیب‌های نهادی و یا به تعبیر دانشگاهی برخی از مواد یا تفاسیر قانونی كه امروزه در بدنه‌ی اجرایی ما وجود دارد، معمولاً به شكل مانع عمل می‌كنند. در صورتی‌كه ما به یك جهاد فراگیر در تمامی عرصه‌های اقتصادی جهت آسیب‌شناسی و مانع‌شناسی نیاز داریم تا بتوانیم برای رفع این موانع برخیزیم. جهاد كردن به رفع موانع پیشرفت ما برمی‌گردد؛ حالا برخی از این موانع داخلی‌اند و بخشی از آن هم موانع خارجی هستند كه باید در عرصه‌ی اقتصاد بین‌الملل هم ببینیم كه موانع اقتصاد كشور ما چه بوده است؟

نكته‌ی سوم این‌كه جهاد معمولاً استعاره‌ای است كه ما از فضای نظامی داریم و به همین دلیل، دلالت‌هایی به ذهن‌مان خطور می‌كند. به‌طور مثال هرگونه جهادی نیازمند دیده‌بانی و رصد دقیق است. معتقدم استراتژی دومی كه اقتصاد ایران در عرصه‌های مختلف كشاورزی، صنعتی، خدماتی، معدنی و... باید لحاظ كند، یك دیده‌بانی و رصد جامع و فراگیر است. ما باید دقیقاً رصد كنیم كه تحولات جهانی در اثر چیست و به چه مسیری سوق پیدا می‌كند؟ ما باید افق بیست سال آینده‌ی اقتصاد دنیا را و همچنین مزیت‌های نسبی كشور خودمان را رصد كنیم و بشناسیم. ما سریعاً باید خودمان را برای دهه‌های آینده به كمك رصد و دیده‌بانی‌ای كه صورت می‌دهیم، ارتقا دهیم و به مسائلی كه از طریق علم تولید ثروت می‌كنند، بیشتر توجه كنیم. تأكیداتی كه رهبر معظم انقلاب درطول این چند سال نیز داشتند، همه و همه ناظر به این مسئله بوده است. باید از صنایع تك به سراغ صنایعی برویم كه فرصت‌های تولید درآمدی و تولید ثروت آن فراوان است.

معمولاً در اقتصاد، صنایع كوچك در ابتدای نو‌آوری و خلاقیت، ثروت خوبی را برای كشور به بار می‌آورند و فرصت‌های خوب اشتقال‌زایی ایجاد می‌كنند، اما در مسیر چرخه‌ی تولید و چرخه‌ی عمر یك كالا، معمولاً سود آن‌ها كم می‌شود. چراكه كشور‌های دیگر هم نظیر آن كالا را تولید می‌كنند و به تعبیر عامیانه دست زیاد می‌شود. اما به وضوح این مسئله قابل مشاهده است كه كشور‌های پیشرفته دقیقاً در پی این تغییربخشی و رفتن به سمت تولید كالاهای های‌تك و تولید ثروت و سودآوری از طریق تولید علم هستند.

به‌طور مثال در عرصه‌ی بین‌المللی ما نسبت به گروه «جی‌بیست» و تصمیمات اتخاذشده در آن توسط كشور‌های استكباری باید بسیار حساس باشیم و مشاركت غیر مستقیمی را پیشاپیش در آن تصمیمات جهانی داشته باشیم.

 

ما می‌دانیم كه هر جهادی نیازمند طراحی نقشه‌ی عملیاتی است. این دقیقاً خواسته‌ای است كه سال گذشته از سوی رهبر معظم انقلاب در نخستین نشست اندیشه‌های راهبردی مطرح شد كه گفتمان‌سازی و ظرفیت‌سازی بسیار خوبی نیز در جامعه‌ی نخبگانی كشور در مورد آن ایجاد شد.

نكته‌ی چهارم؛ یكی دیگر از استعاره‌هایی كه كلمه‌ی جهاد برای ما به ارمغان می‌آورد، بحث نقشه و طرح است. ما می‌دانیم كه هر جهادی نیازمند طراحی نقشه‌ی عملیاتی است. این دقیقاً خواسته‌ای است كه سال گذشته از سوی رهبر معظم انقلاب در نخستین نشست اندیشه‌های راهبردی مطرح شد كه گفتمان‌سازی و ظرفیت‌سازی بسیار خوبی نیز در جامعه‌ی نخبگانی كشور در مورد آن ایجاد شد.

نكته‌ی پنجمی كه در راستای مفهوم جهاد باید به آن اشاره كرد، مسائل مربوط به آرایش جهادی است. دستگاه‌های اجرایی كشور، دستگاه‌های قانون‌گذار، نهادهای قضایی، بخش‌های مردمی، بخش‌های غیر انتفاعی و خصوصی كشور باید با یك راهبردی كه از سوی دستگاه‌های سیاست‌گذار مشخص می‌شود، یك آرایش جهادی به خود گیرند.

نكته ششمی هم كه در ذیل مفهوم جهاد معنا می‌یابد، بحث آموزش نیروها است، مثل هر عملیاتی كه اگر آموزش نیرو نداشته باشیم و نیرو‌های اقتصادی كشور را آماده نكنیم، در صحنه جهاد دچار مشكل خواهیم شد. بخشی از آموزش نیروها بحث عمومی است، یعنی بدنه‌ی آموزش و پرورش و دانشگاه‌های كشور و در نهایت رسانه‌ها و به‌طور مشخص رسانه‌ی ملی، باید حركتی جهادی داشته باشند و یك برنامه‌ی مدون در جهت آموزش نیروهای كشور نسبت به مقتضیات یك جهاد اقتصادی ارائه و اجرا كنند.

 

 



ادامه مطلب ...
صفحه قبل 1 صفحه بعد
موضوعات
پيوندها


<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 15
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 15
بازدید ماه : 108
بازدید کل : 2387
تعداد مطالب : 31
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1

Flash Required

Flash is required to view this media. Download Here.

وبلاگ نوین گیاهان دارویی

br/>

برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید
اللهم احفظ امام زماننا و سیدنا و مولانا صاحب الامر و الزمان اللهم احفظ قائدنا الامام خامنه ای